دلکش
اخبار و مقالات
عصمت باقرپور پنبهزن بابُلی (زاده ۷ اسفند ۱۳۰۲ در بابل، درگذشته ۱۱ شهریور ١٣٨٣ در تهران) با نام هنری دلکش، خواننده سبک موسیقی سنتی اهل ایران است که از او به عنوان «زن حنجره طلایی» و «بانوی آواز ایران» یاد میشود. نام هنری «دلکش» را روحالله خالقی برای او برگزید؛ دلکش نام گوشهای از دستگاه ماهور است. او ترانههایش را تنها به دو زبان فارسی و مازندرانی خواندهاست. وی همچنین به ترانهسرایی هم میپرداخت و این کار را با تخلص «نیلوفر» انجام میداد. ازجمله ترانههایی که او خود نوشته و خوانده، ترانه «ساز شکسته» است. دلکش در خانواده پرجمعیت یک بازرگان پنبه در بابل بهدنیا آمد.او از همان دوران کودکی استعداد خود را در خوانندگی نشان داد و هر جا که بچههای محل و مدرسه دور هم گرد میآمدند، او آغاز به خواندن میکرد و بچهها هم دست میزدند. کمی که بزرگتر شد، در مجالس و مهمانیهای خانوادگی میخواند. او تا دوازدهسالگی، بدون آنکه به مدرسه برود و سواد بیاموزد، در بابل ماند. هنگامی که عصمت دوازده سال داشت پدرش درگذشت و با وجود هفت دختر و سه پسر، مادر آنها دیگر توانایی نگهداری فرزندان را نداشت و تصمیم گرفت تا او را به نزد یکی از دخترانش در تهران بفرستد تا در آنجا بتواند درس بخواند و عصمت را به دست یکی از دوستان شوهرش، که راننده کامیون بود و از مازندران به تهران برنج میبرد، سپرد.
عصمت در تهران با خواهرش «مولود» به مازندرانی سخن میگفت. خواهرش او را به خیابان ناصرخسرو برد و در دبستان نامنویسی کرد. هنگامی که عصمت دبستان را آغاز کرد، دوازده سال سن داشت و همین باعث شد تا سوژه متلکهای همکلاسیها شود. اما او به این مسائل توجهی نداشت و بسیار زود خود را به کلاس پنجم دبستان رساند.
عصمت در دبستان اردیبهشت، واقع در خیابان ناصر خسرو، تحصیلات ابتدایی را گذراند و جزو اولین دانشآموزان دختر بود که در شانزدهسالگی به سلک پیشاهنگی پیوست. در همین دوران بود که ظهرالدینی، معلم موسیقی مدرسه، هنگام آموزش سرودهای رایج آن دوران به شاگردان از قدرت و طنین صدای عصمت شانزدهساله شگفتزده شد. معلم مدرسه دختر جوان را به هنرستان موسیقی ملی آن دوران برد و از استادان هنرستان خواست تا صدای عصمت را بشنوند. روحالله خالقی، پس از چند آزمایش، به قابلیتهای صدای او پی برد و بدینترتیب دلکش از سال ١٣١٩ در مدرسه موسیقی به تحصیل آواز پرداخت. از بلنداقبالیهای عصمت جوان آن بود که آموزش او به دست عبدالعلی وزیری سپرده شد. عبدالعلی وزیری، پسرعموی کلنل علینقی وزیری، بانی نخستین مدرسه موسیقی نوین در ایران بود و درعینحال از نزدیکترین دستپروردههای او. عصمت تخلص هنریِ بدیع و پرمسمای خود را نیز مدیون استادش عبدالعلی خان بود. دلکش در دوران چهارساله تحصیل از محضر دیگر استادان برجسته آن دوران بهره جست که از این میان باید مشخصاً از علیاکبر خان شهنازی و ابوالحسن صبا یاد كرد. صبا، ضمن آموزش ریتم و جملهبندیهای آوازی به دلکش، موجبات آشنایی وی را با یکی از برجستهترین و بااستعدادترین شاگردان خود به نام مهدی خالدی فراهم ساخت. این آشنایی، که نخستین دوران زندگی هنریِ هم دلکش و هم مهدی خالدی را رقم زد، با استخدام دلکش در رادیو تهران در اوایل ١٣٢٤ آغاز شد و هفت سال بعد در ١٣٣١ پایان گرفت. این دوران هفتساله، که راه را برای ورود دلکش و خالدی به جرگه برترینهای موسیقی ایرانی گشود، بدون تردید از درخشانترین و پربارترین دورانهای موسیقی معاصر ایران محسوب میشود.
دلکش دو بار ازدواج كرد. بار نخست با شاپور یاسمی و بار دوم با داریوش فزونمایه. وی از وصلت دومش صاحب فرزند پسری شد به نام «سهیل». ازدواج با شاپور یاسمی، فرزند رشید یاسمی، ادیب مشهور و برادر سیامک یاسمی، سینماگر و فیلمساز دهههای ٣٠ و ٤٠، دلکش را به سینما هم کشاند و درمجموع در ۱۰ فیلم ظاهر شد؛ فیلمهایی که گرچه سرگرمکننده بودند، ولی در ردیف آثار تأثیرگذار سینمای ایران قرار نمیگیرند. هنر آواز دلکش اما برعکس، تأثیرگذار بود.
دلکش درواقع بیش از آنکه نام هنری عصمت باقرپور باشد، نام دورانی درخشان از موسیقی ایرانی در یکصد سال اخیر است. دورانی که او در پدیدآمدنش نقشی بهسزا داشت. دورانی که مشترکاً به نام او و مهدی خالدی رقم خورده و بازشناخته میشود. در تاریخ موسیقی معاصر ایران خوانندگانی که آوازهشان ایرانگیر شده و آثارشان مرز سه نسل را درنوردیدهاست از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیرود. بیگمان عصمت باقرپور یکی از آنان است. دلکش همواره مورد ستایش دیگر بزرگان موسیقی ایران و همکاران و همدورههایش بود. غلامحسین بنان، که خود آثار مشترکی با دلکش اجرا کردهاست، در مصاحبهای از او به نام «خواننده درجه اول زنِ» دوران خود یاد میکند. محمودی خوانساری نیز به نوبه خود بر این باور بود که " بسیاری از خوانندگان مرد باید بنشینند و با گوش سپردن به آواز دلکش راهورسم صحیح خواندن را بیاموزند. تأثیر شیوه آوازیِ دلکش، هم نزد همدورههایش مشهود بود و هم نزد خوانندگانی که در دوران کنارهگیریاش به جرگه هنر پیوستند. در گروه اول باید از پروین، الهه و یاسمین نام برد که گرچه فعالیتشان ده سالی پس از دلکش آغاز شدهبود، بااینحال همدورههای دلکش بهشمار میروند، چون عمده کارهای هنری ایشان نیز کمابیش محصول همان مقطع زمانی، یعنی دو دهه ٣٠ و ٤٠، است. هر سه آنان بر تأثیر دلکش گواهی دادهاند. یاسمین در مصاحبهای که اخیراً از او در دسترس عموم قرار گرفته میگوید تا چه اندازه درصدد الهامپذیری از دلکش بودهاست و چهچههها و فرود و فرازهایش متأثر از او هستند. هایده در جایی گفتهبود: «من خواندن آواز و تصنیف را درواقع ازطریق رادیو و شنیدن صدای بانوی آواز ایران، خانم دلکش، آموختم.»
هنگامی که در دوازده سالگی عصمت به تهران رسید، نمیدانست که سینما چیست. او هیچگاه در بابل به سینما نرفته بود. در بابل سالنهای سینمای کمی وجود داشت که همانها هم در اختیار اقلیتهای ارمنی و یهودی بودند و فیلمهای روسی و آلمانی پخش میکردند. زمانی که در سال ۱۳۲۹ دلکش در موسیقی ایران به اوج شهرت رسیده بود، اسماعیل کوشان از او دعوت کرد تا برای نخستین بار وارد سینمای ایران شود و در فیلم شرمسار او که فیلمنامهاش را علی کسمایی نوشته بود بازی کند. دلکش دعوت او را قبول کرد و همچنین شماری از تصنیفهایش را در فیلم خواند که آهنگساز آنها مهدی خالدی بود و این همکاری باعث آغاز کارهای مشترک دلکش و خالدی شد. فیلم با استقبال فراوانی روبرو شد و با ۲۰۰ هزار تومان فروش، پرفروشترین فیلم سال شد. سپس در فیلم مادر با قمرالملوک وزیری همبازی شد. در دهه ۳۰ خورشیدی تبدیل به ستاره سینمای ایران شد و فیلم سوماش به نام افسونگر ۹۷ شب در دو سینمای «همای» و «دیانا» به اکران درآمد و بیش از ۳۰۰ هزار تومان در آن زمان فروخت. او در دهه ۳۰ در چند فیلم دیگر هم بازی کرد و در سال ۱۳۵۱ پس از چند سال وقفه دوباره به سینما برگشت و در فیلم قمار زندگی نقش خوانندهای به نام «دلکش» را بازی کرد که دختر خوانندهای به نام «لیلا» (با بازی لیلا فروهر) دارد. اما از این فیلم استقبال نشد.
دلکش در چهارشنبه شب ١١ شهریورماه ١٣٨٣ خورشیدی، در آستانه هشتادسالگی، در بیمارستان مهر تهران به مرگ طبیعی چشم از جهان فروبست و در گورستان امامزاده طاهر (کرج) در نزدیکی خاک استادش، عبدالعلی وزیری، و در کنار خاک همکاران و دوستان سالهای دورش، بنان و فاختهای (حسین قوامی) و حبیبالله بدیعی، به خاک سپرده شد. بر سنگ آرامگاه او چنین میخوانیم: «در اینجا آتش کاروان هنر، دلکش، آرمیدهاست».
Delkash(Persian: دلکش) born, Esmat Bagherpour Baboli(Persian: عصمت باقرپور بابلی), (February 26, 1924 - September 1, 2004) was an Iranian diva and actress with a rare and unique voice and vocal range.
Delkash started public singing in 1943 and was employed in Radio Iran in 1945, only five years after the establishment of the program. There, she worked with the composer Mehdi Khaledi for seven years, until 1952, which made them both very famous. The bests of her songs were written by Rahim Moeini Kermanshahi, Iranian lyricist, and Ali Tajvidi, Iranian composer, from 1954 until 1969.
Delkash died in Sep 2004, at the age of 80, in Tehran and was buried in Emamzadeh Taher a popular graveyard for the artists in Karaj.